اي يتيم نيمه جانم لحظه اي آرام باش
" نمی دونی به سرم چی اومده ...بابا نمی دونی یتیمی چقدر بده.... "
اي يتيم نيمه جانم لحظه اي آرام باش
بلبل شيرين زبان لحظه اي آرام باش
اي يتيم نيمه جانم لحظه اي آرام باش
بند قلبم پاره کردي جان من کم گريه کن
برده اي تاب و تبم را لحظه اي آرام باش
هر شبي ناله کني از فرط درد استخوان
درد گيرد استخوانم لحظه ايي آرام باش
زجر مي ايد دگر باره لگد کوبت کند
بر لب آوردي تو جانم لحظه اي آرام باش
نازدانه تو يگانه مونسم بودي دگر
مي روي تنها بمانم لحظه اي آرام باش
+ نوشته شده در پنجم آذر ۱۳۹۱ ساعت توسط مرجان
آدما همه معمارند؛معمار مسجد خویش؛نقشه این بنارا خدا کشیده است.مسجدت را بنا کن پیش از آن که آخرین اذان را بگویند.